هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق نافرجام و درد دل شاعر سخن میگوید. شاعر بیان میکند که عشق واقعی هرگز از بین نمیرود و تأثیر آن همیشه در قلب عاشق باقی میماند. همچنین، اشارهای به مفاهیم عرفانی مانند فنا در عشق و رسیدن به حقیقت از طریق رها کردن خود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۷۱
هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود
که مرا خون دل از دیده به دامان نرود
آنکه از سینهٔ پرداغ من از مرهم رفت
هرگز از پنجهٔ گلچین به گلستان نرود
آنچه بر چاک دل امروز ز مژگان تو رفت
هرگز از پنجهٔ عاشق به گریان نرود
رفتن از خویش بود راهبر از مسلک عشق
نروی تا ز خود این راه به پایان نرود
قد رعناش چو در جلوه شود نام خدا
کو دلی کز پی آن سرو خرامان نرود
عشق و اندیشهٔ جمعیت خاطر هیهات
سر سودازدگان در پس سامان نرود
آنچه جویا به تن زار من از عشق رود
هرگز از آتش سوزان به نیستان نرود
که مرا خون دل از دیده به دامان نرود
آنکه از سینهٔ پرداغ من از مرهم رفت
هرگز از پنجهٔ گلچین به گلستان نرود
آنچه بر چاک دل امروز ز مژگان تو رفت
هرگز از پنجهٔ عاشق به گریان نرود
رفتن از خویش بود راهبر از مسلک عشق
نروی تا ز خود این راه به پایان نرود
قد رعناش چو در جلوه شود نام خدا
کو دلی کز پی آن سرو خرامان نرود
عشق و اندیشهٔ جمعیت خاطر هیهات
سر سودازدگان در پس سامان نرود
آنچه جویا به تن زار من از عشق رود
هرگز از آتش سوزان به نیستان نرود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.