۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷۲

به شوخی برق را راه تپش بر بال و پر بندد
به تمکین کوه را چون کوچک ابدالان کمر بندد

دل از ترک علایق کامیاب مدعا گردد
بلی این نخل چون برگش فرو ریزد ثمر بندد

فغان از موج خیز عشق کز دل تا سر مژگان
به طفل اشک صد جا ره ز خوناب جگر بندد

حلاوت تا به مغز استخوانش را فرو گیرد
کمر بر کام بخشی آنکه همچون نیشکر بندد

دلم از بسکه جویا سردمهری دیده از خوبان
سرشکم بر سر مژگان به آیین گهر بندد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.