هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، درد، جفا و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. شاعر از گرمی دل در عشق و وفا، آتش خشم معشوق، دردهای ناشی از عشق و تأثیرات آن بر روح و جان سخن میراند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند عصمت، حیا، و انصاف دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به درد و رنج نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
شمارهٔ ۶۷۸
تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم کرد
خوی آتشناک او بزم جفا را گرم کرد
درد کی آسان تواند جای گیرد در دلی
داغ خونها خورده تا در لاله جا را گرم کرد
پنجهٔ عصمت نپیچد زور بی زنهار می
باده نتواند سر اهل حیا را گرم کرد
سر برهنه می برد دایم به سر مهر برین
آه - عالم سوز من از بس هوا را گرم کرد
دوش جویا از ره انصاف شیخ شهر گفت
خودفروشی عاقبت بازار ما را گرم کرد
خوی آتشناک او بزم جفا را گرم کرد
درد کی آسان تواند جای گیرد در دلی
داغ خونها خورده تا در لاله جا را گرم کرد
پنجهٔ عصمت نپیچد زور بی زنهار می
باده نتواند سر اهل حیا را گرم کرد
سر برهنه می برد دایم به سر مهر برین
آه - عالم سوز من از بس هوا را گرم کرد
دوش جویا از ره انصاف شیخ شهر گفت
خودفروشی عاقبت بازار ما را گرم کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.