۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷۹

قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود
جام سرشار به لب ساغر تبخاله بود

نه همین اشک به چشمم شده چون آینه خشک
آه در دل گره از بیم تو چون لاله بود

دل که در حلقهٔ سرگشتگی آمد به کمند
مرکز دایرهٔ شعلهٔ جواله بود

کی رسد بی مدد عشق به جایی فریاد
تپش سینه و دل باد و پر ناله بود

همچو طاؤس که جویا دمش افزوده به حسن
زینت سرمهٔ آن چشم زدنباله بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.