هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس تنهایی و غمگینی شاعر است که تنها چیزی که به او می‌خندد، زخم‌های دلش است. او از بی‌اعتنایی دیگران و گذرایی زندگی گلایه می‌کند، اما در عین حال، از عشق و زیبایی‌های طبیعت نیز سخن می‌گوید. شاعر از خنده‌های بی‌معنی که به ارزش‌های واقعی توجهی ندارند، انتقاد می‌کند و به سکوت و عمق دل اهل حال اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و انتقادی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۸۳

در این زمانه کسی نیست رو به من خندد
مگر به روی دلم چاک پیرهن خندد

چو گل به باد دهد ساز و برگ هستی را
به هرزه هر که در این باغ یک دهن خندد

مرا ز یاد تو در سینه جوش فصل گل است
لبم ز شوق از آنرو چمن چمن خندد

شکر به قیمت خاک سیاه هند بود
چو شوخ من به دو لعل شکرشکن خندد

به قیل و قال دل اهل حال را مخراش
لب خموشی این قوم بر سخن خندد

زبان حالت گلبن باین سخن گویاست
که هر که زر بفشاند به صد دهن خندد

زده است شوخی حسنش بهار را جویا
ز رو به گل ز بناگوش بر سمن خندد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.