هوش مصنوعی: این شعر از عشق، امید، تسلیم و رضا در برابر تقدیر، و تأثیر عشق بر زندگی سخن می‌گوید. شاعر از گلزار، شبنم، الماس، و عاشقان به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات عمیق استفاده می‌کند. همچنین، به تأثیر آمال و آرزوها بر زندگی و ارتباط آن با غم و شادی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۶۸۴

‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود
برگ گل سنگ ته دندان شبنم می شود

هر کرا در عین اقبال است چشمی بر زمین
چون مه و خورشید چشم اهل عالم می شود

در ریاض بندگی رعناتر از شاخ گلی است
گردنی کز بار تسلیم و رضا خم می شود

هر قدر افزون شود آمال کلفت آورد
آرزو چون جمع شد بالای هم غم می شود

سودهٔ الماس بسریشند اگر با خون دل
بهر زخم سینهٔ عشاق مرهم می شود

بگذرانی گر زدشمن نعمت حسن ادب
می فزاید بر تو چندانی کز او کم می شود

حاصلی غیر از پریشانی نخواهد داشتن
کشت آمالی کز آب روی خرم می شود

عاشقانش را زلعل نو خط خندان او
گلشن امید جویا سبز و خرم می شود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.