هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج ناشی از جدایی و هجران را بیان میکند. شاعر از بیطاقتی، غم، و آه و فریاد ناشی از فراق میگوید و از مصائب شبهای هجران و تأثیرات عمیق آن بر روح و جان سخن میراند. همچنین، او از مقایسه خود با شخصیتهای افسانهای مانند مجنون و فرهاد یاد میکند و آرزو میکند که هیچکس چنین رنجی را تجربه نکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و تمثیلهای آن دارد.
شمارهٔ ۷۸۴
رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از فراق
آه از غم، وای از هجران و فریاد از فراق
ای مغنی نالهٔ نی مغز جانم را گداخت
می دهد مضمون این مصرع مرا یاد از فراق
تندباد آه از جا کند کوه صبر را
طاقت شبهای هجران رفت بر باد از فراق
آنچه من می بینم از هجران او در کوه و دشت
کافرم، دیدند اگر مجنون و فرهاد از فراق
هیچکس در خاک و خون غلطیدهٔ هجران مباد
برنخیزد تا قیامت آنکه افتاد از فراق
بر جگر افشرده دندان می خورد خوناب غم
در سفر آنرا که چون جویا ود زاد از فراق
آه از غم، وای از هجران و فریاد از فراق
ای مغنی نالهٔ نی مغز جانم را گداخت
می دهد مضمون این مصرع مرا یاد از فراق
تندباد آه از جا کند کوه صبر را
طاقت شبهای هجران رفت بر باد از فراق
آنچه من می بینم از هجران او در کوه و دشت
کافرم، دیدند اگر مجنون و فرهاد از فراق
هیچکس در خاک و خون غلطیدهٔ هجران مباد
برنخیزد تا قیامت آنکه افتاد از فراق
بر جگر افشرده دندان می خورد خوناب غم
در سفر آنرا که چون جویا ود زاد از فراق
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.