هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج درونی خود می‌گوید که باعث اشک‌های فراوان شده است. او از ویرانی دل و از دست دادن آبرو سخن می‌گوید و شورش را به زمین و آسمان می‌رساند. یاد یار، رنگ جلوه‌های زیبا را از چشمانش شسته و او را در بی‌صبری فرو برده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات ادبی و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۹۰

در تنم از خون نمی گذاشت فریاد
لخت دل می آرد از چشمم برون، داد از سرشک

نیست در ویرانهٔ دل آب و آبادانیی
دیده تا گردید در یاد تو آباد از سرشک

از وفور گریه گردیدم به بی صبری علم
آبروی دیده و دل رفت بر باد از سرشک

شورم امشب در زمین و آسمان افتاده است
داد از آه فلک پیما و بیداد از سرشک

دیدهٔ جویا ز فیض یاد رخساری به خاک
ریخت رنگ جلوهٔ حسن پریزاد از سرشک
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.