۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰۴

دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در بغل
هر ذرهٔ خاکم بود خورشید تابان در بغل

باشد دبستان ترا کیفیت صحن چمن
چون غنچه طفلی هر طرف جزو گلستان در بغل

سیلاب اشکم را بود در موج خیز هجر او
هر قطره طوفان در گره هر موج عمان در بغل

دایم ز بیم خوی او در راه جست و جوی او
همچون جرس دارم دلی لرزان و نالان در بغل

یار آید و از خویشتن بهر نثار مقدمش
دل در هوای او رود همچون شرر جان در بغل

جویا من و شاهنشهی کز غایت عز و شرف
با یاد او دارم ز دل پیوسته قرآن در بغل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.