هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردهای پنهان و حسرت‌هایش می‌گوید که با وجود رنج‌ها، همچنان با ظاهری خندان و دل پرخون زندگی می‌کند. او از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید که مانند بهار رنگین و پرطراوت است، اما این عشق برایش درد و حسرت به همراه دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های شاعرانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'دل پرخون' و 'خون حسرت' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۲۹

ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنهانم
که لبهایش بهم چسبیده از شیرینی جانم

به رنگ صبح شد پاشیده از بس در دل شبها
خیال حسن پرشورش نمک در چشم حیرانم

ز بس دارد طراوت نوبهار حسن رنگینش
نماید خاک را گل سایهٔ سرر خرامانم

ز بیدردانم از من شکوه ای گر کند جویا
همیشه با دل پرخون به رنگ غنچه خندانم

خون حسرت لاله آسا در ایاغت می کنم
ای جگر از آتش دل باز داغت می کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.