۱۷۳ بار خوانده شده
روشن از سوز درون امشب چراغت می کنم
از گل داغ ای دل افسرده باغت می کنم
آرمیدی ای دل بی مهر با آسودگی
می کنم باز آشنای درد و داغت می کنم
غیر سوز درد ای داغ جگر افسرده ای
روغن از خون دل امشب در چراغت می کنم
آخر ای بی مهر بر بی تابیم سوزد دلت
می طپم در خون دل چندان که داغت می کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از گل داغ ای دل افسرده باغت می کنم
آرمیدی ای دل بی مهر با آسودگی
می کنم باز آشنای درد و داغت می کنم
غیر سوز درد ای داغ جگر افسرده ای
روغن از خون دل امشب در چراغت می کنم
آخر ای بی مهر بر بی تابیم سوزد دلت
می طپم در خون دل چندان که داغت می کنم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.