هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و جفای معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که چگونه با افسون و نگاه‌هایش دل معشوق را به سمت خود جذب می‌کرد و در عین حال از بی‌تابی و ناآرامی عاشقانه خود می‌نالد. همچنین، او از حیرت و سکوت خود در برابر زیبایی معشوق سخن می‌گوید و درد عشق را با تصاویر شعری مانند «پرافشانی میان بیضهٔ فولاد» توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه پیچیده و استعاره‌های شعری است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند «پرافشانی میان بیضهٔ فولاد» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۴۱

خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می کردم
به این افسون دلش را مایل بیداد می کردم

چسا ن بینم به دام طره ات آن مرغ دلها را
که بر گرد تو می گرداندم و آزاد می کردم

ز چشمش می گرفتم گاه دل گه باز می دادم
نگاهش را به علم دلبری استاد می کردم

چو می دیدم دلش را مایل بیتابی عاشق
به اندک جور او دانسته صد فریاد می کردم

به بزم حیرتم طعن خموشی می زند سوسن
اگر من هم زبان می داشتم فریاد می کردم

نه امروزیست این بیتابیم جویا که چون جوهر
پرافشانی میان بیضهٔ فولاد می کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.