هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس پشیمانی و غرور شکسته خود سخن می‌گوید. او از گناهان خود توبه کرده و از اشک‌های پشیمانی صحبت می‌کند. همچنین، از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و احساس می‌کند که لطف دوستانش مانند طوقی سنگین بر گردن اوست. او از ضعف جسمانی خود در اثر درد عشق و همچنین از عشق سوزان خود به معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۵۸

از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم
تر شد از اشک پشیمانی همانا دامنم

سر ز بار منت احسان نیارم راست کرد
لطف یاران طوق سنگینی شده بر گردنم

بسکه کاهیدم ز درد عشق چون گرد عبیر
کرده پنهان ضعف تن در پردهٔ پیراهنم

در خیال آن سر مژگان ز بس بگداختم
همچو ماهی استخوان خارییست پنهان در تنم

دامنی بر آتشم جویا زند هر برگ گل
سوز عشق او یکی صد شد ز سیر گلشنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.