۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵۹

من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم
پرتو شمع است چون فانوس گرد دامنم

نیست دمسازی ترا مانند من ای عندلیب
یا تویی هنگامه رنگین ساز گلشن یا منم

درمندی خوی بد را می کند زایل ز طبع
می شود از فیض عشق آخر پری اهریمنم

من که می سوزد دلم در یاد شمع عارضی
نیست غیر از نور چون فانوس در پیراهنم

گر خدا ناکرده بگریزم ز دست انداز عشق
جز دهان اژدها جویا مبادا مامنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.