۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۰

افروخت تا ز باده عذار سمن برم
حسنش می دو آتشه ریزد به ساغرم

چشمم ز فیض آتش دل گشت گریه خیز
دریا به جوش آمده از تاب گوهرم

از دستبرد جرأت من غافل است خصم
دندان فشرده بر دم خنجر چو جوهرم

بس عقدهٔ محال گشودم ز جستجو
در موج خیز آب گهر تا شناورم

جویا قدم برون ننهم از ره رضا
در موج خیز بحر حوادث چو لنگرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.