هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دردهای ناشی از آن می‌گوید. او خود را پروردهٔ درد عشق می‌داند و ریشه‌های غم و آه را در دلش محکم توصیف می‌کند. همچنین، از نازک‌شدن فکر و اندیشه در فراق یار و تلاش بی‌ثمرش مانند فرهاد سخن می‌گوید. در پایان، به نابودی و شکستن ظریف‌ترین چیزها در برابر سختی‌ها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۰۱

عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ام
نی به ناخن می کند شیر ژیان را بیشه ام

من که از طفلی نمک پروردهٔ درد توام
همچو سرو آه در دلهاست محکم ریشه ام

فکرم از یاد میان یار نازک گشته است
برنتابد نشتر دخلی رگ اندیشه ام

عار دارد سعی فرهادیم از صورت کشی
خوردهٔ جانست پنداری شرار تیشه ام

هیچ کم نبود می لعلی زلعل آبدار
می زند پهلو به سنگ خاره جویا شیشه ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.