هوش مصنوعی: این شعر به توصیف تأثیرات فصل خزان (پاییز) بر طبیعت، به ویژه گلستان و عندلیبان می‌پردازد. شاعر از تغییرات ناخوشایند این فصل مانند ریزش برگ‌های نخل و از بین رفتن زیبایی گلستان سخن می‌گوید. همچنین، او به مقایسه‌ی دوران جوانی و پیری پرداخته و اشاره می‌کند که نباید انتظار شادابی جوانی را در پیری داشت. در نهایت، شاعر از زیبایی‌های بهار و تأثیرات منفی خزان بر طبیعت گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و طبیعت‌گرایانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۲۹

آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان
بیش از این با عندلیبان می کند فصل خزان

دولت عهد شباب از موسم پیری مجوی
نخل را از برگ عریان می کند فصل خزان

برگ برگ نخل گل برگیست از بس جوش رنگ
جلوهٔ شوخ بهاران می کند فصل خزان

کی بود بر تخت نوروزی نشیند نوبهار
ظلم در حق گلستان می کند فصل خزان

با وجود پیری از کودک مزاجی نگذرد
نسخهٔ گل را پریشان می کند فصل خزان

دیدهٔ بد دور کز جوش بهار زعفران
عندلیبان را خوش الحان می کند فصل خزان

آنچه مرهم کرد با گلهای داغ سینه ام
کافرم گر با گلستان می کند فصل خزان

می دهد جویا زر گل را به باد نیستی
آنچه دارد باغ تالان می کند فصل خزان
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.