هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید و از معشوق میخواهد که با رفتارهایش باعث آزار و شکستن دلش نشود. او از تهمتها، هوسبازیها و بیوفاییها گله میکند و از معشوق میخواهد که این رفتارها را متوقف کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد. همچنین برخی از مضامین مانند تهمت و بیوفایی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی برای درک دارد.
شمارهٔ ۹۳۸
آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!
ما را اسیر دام بلا می کنی، مکن!
بر شیشه پاره پای هوس می نهی، منه
قصد دل شکستهٔ ما می کنی، مکن!
نسبت مرا به اهل هوس می دهی، مده
تهمت بدودمان وفا می کنی، مکن!
چون غنچه آرمیده دلم در کنار زخم
آزرده اش به درد دوا می کنی، مکن!
می کن ستم به اهل هوس گر نمی کنی
این شیوه گر به اهل وفا می کنی، مکن!
دل خو گرفته است به درد تو عمرها
منت کش دواش چرا می کنی، مکن!
ما را اسیر دام بلا می کنی، مکن!
بر شیشه پاره پای هوس می نهی، منه
قصد دل شکستهٔ ما می کنی، مکن!
نسبت مرا به اهل هوس می دهی، مده
تهمت بدودمان وفا می کنی، مکن!
چون غنچه آرمیده دلم در کنار زخم
آزرده اش به درد دوا می کنی، مکن!
می کن ستم به اهل هوس گر نمی کنی
این شیوه گر به اهل وفا می کنی، مکن!
دل خو گرفته است به درد تو عمرها
منت کش دواش چرا می کنی، مکن!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.