۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۴۶

کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبان
شعله می رقصد بهرنگ شمع بزمم بر زبان

جلوهٔ توحید را هر ملتی آیینه است
شاهد معنی نماید در لباس هر زبان

خامشی باشد هنر در کیش ارباب کمال
در دهن دزدیده دارد حلقهٔ جوهر زبان

گر بنرمی آشنا شد خوبتر از مرهم است
ور به تندی ساخت باشد بدتر از نشتر زبان

عیب باشد پیش ارباب ر توصیف خویش
بس بود در خودستایی تیغ را جوهر زبان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.