هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از خیال آشنا و تصویر معشوق در چشم‌هایش می‌گوید، از انتظار دیدار و هجران شکوه می‌کند، و معشوق را به‌عنوان نور و تزکیه‌کننده چشم‌هایش می‌ستاید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۷۴

شد خیال رویش از بس آشنای چشم من
صفحهٔ تصویر گشته پرده های چشم من

حسن معنی بنگرم با دیدهٔ دل، زانکه هست
چشم بیتابی چو عینک در قفای چشم من

بر سر راه تو چون نقش قدم افتاده ام
ای غبار رهگذارت توتیای چشم من

من که و نظارهٔ روی سیه چشمان کجا؟
آنچه اکنون بیند از هجران سزای چشم من

برامید نعمت دیدار از هر گردشی
کاسهٔ در یوزه گرداند گدای چشم من

آنچه آن را خلق نقش پا تصور می کنند
مانده در خاک سر کوی تو جای چشم من

پنجهٔ مژگان دهد از مصقل موج سرشک
در شب هجران او جویا جلای چشم من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.