۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۰

گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای
از گرد راه بی خبریها رسیده ای

بر برق ترک سمند تغافل نشسته ای
با وحشت آرمیده ای از خود رمیده ای

جور آشنا ستمگر دشمن مروتی
دامن به زور از کف عاشق کشیده ای

هرگز ز ناز گوش به حرفم نکرده ای
در حق من ز غیر سخنها شنیده ای

جویا مپرس حال دل بی قرار من
از دست اوست بسمل در خون تپیده ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.