۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۱

دل چیست واله نگه ترک زاده ای
از حلقه های چشم به دام اوفتاده ای

خواهم دل به دام محبت فتاده ای
صبر کمی و خواهش از حد زیاده ای

گشتیم اسیر و شیفتهٔ ترک زاده ای
شست جفا به سینهٔ عاشق گشاده ای

با نیم غمزه صد دل طاقت شکسته ای
عرض هزار حوصله بر باد داده ای

با چشم سهو هم سوی عاشق ندیده ای
دلها به طاق ابروی نسیان نهاده ای

تا کی دلم ز پهلوی مژگان او بود
آماجگاه تیر به زهر آب داده ای

جویا قد خمیده ام از جور روزگار
در کشمکش فتاده بسان کباده ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.