۱۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۹

تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای
تو بیوفا چقدر مایل جفا که نه ای

چو ماهیی که طلبکار آب در دریاست
کجا رود به سراغت کسی کجا که نه ای

ترا ز حال دل خود چسان کنم آگاه
تو آشنا به نگه های آشنا که نه ای

کنایه فهم و سخن ساز و عاشق آزاری
کجا رود کسی از دست تو کجا که نه ای

کرا شفیع خود آرم ز آشنایانت
به هیچ کس تو جفا جوی آشنا که نه ای

مناز اینقدر ای آسمان به رفعت خویش
غبار رهگذر شاه اولیا که نه ای

امید مهر و وفا نیست از تو جویا را
تو شوخ محرم رسم و ره وفا که نه ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.