هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و آرزوهایش سخن میگوید، از ضعف و رنجهایش مینالد و از انتظار و کمین عشق یاد میکند. او با تصاویر شاعرانهای مانند سرمه، نرگس، سوزن، شمع و مار سیاه، احساسات عمیق خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد.
شمارهٔ ۱۰۳۱
ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا چشمی
ز خاکم هممچو نرگس سرزند هر سبزه با چشمی
ز ضعف تن شدم چون سوزنی تا رفتم از کویش
هنوزم هست از سر زندگیها بر قفا چشمی
به راه انتظار ناوک او در لحد باشد
بسان شمع با هر استخوان من جدا چشمی
سیه ماریست گویی خنجرش از بس کمین خواهی
سیه کرده است از هر حلقهٔ جوهر به ما چشمی
بود چون مجلس تصویر از دل مردگی جویا
به هر بزمی که نبود با نگاهی آشنا چشمی
ز خاکم هممچو نرگس سرزند هر سبزه با چشمی
ز ضعف تن شدم چون سوزنی تا رفتم از کویش
هنوزم هست از سر زندگیها بر قفا چشمی
به راه انتظار ناوک او در لحد باشد
بسان شمع با هر استخوان من جدا چشمی
سیه ماریست گویی خنجرش از بس کمین خواهی
سیه کرده است از هر حلقهٔ جوهر به ما چشمی
بود چون مجلس تصویر از دل مردگی جویا
به هر بزمی که نبود با نگاهی آشنا چشمی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.