۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵۲

اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگهداری
چو ماه آخر چسان از رنج کاهیدن نگهداری

خزان پیریت گردد بهار نوجوانیها
چو پای سرو خود را گر ز لغزیدن نگهداری

تلاش منصب بیداری دل در دل شب کن
چه حاصل دیده ات را گر ز خوابیدن نگهداری

چه گل ها خوبخود ریزد به دامان تمنایت
دمی دست هوس را گر ز گل چیدن نگهداری

به رنگ غنچه دایم مایه دار نقد خود باشی
چو گل گر خویش را از هرزه خندیدن نگهداری

شود جویا به عیب خویشتن چشم دلت بینا
اگر خود را ز عیب مردمان دیدن نگهداری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.