۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵۶

از رعونت تا به کی سرو پا در گل شوی
غنچه شو یک چند تا خلوت نشین دل شوی

با هواها برنمی آیی به نیروی جنون
وای بر روزی که دور از حاضران عاقل شوی

می گشاید شش جهت بر سروت آغوش امید
اینچنین کز جوش مستی هر طرف مایل شوی

اینقدرها هم گرفتار تن خاکی مباش
جان من ترسم خدا ناکرده خر در گل شوی

عین آگاهی است جویا چشم پوشیدن ز خویش
نیستی غافل اگر از خویشتن غافل شوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.