۱۷۰ بار خوانده شده
اگر چشمی به زیر افکنده باشی
چو خورشید برین تابنده باشی
کم از مهر سلیمانی نباشد
اگر دل را ز دنیا کنده باشی
به کیش ما به از صد ساله شاهی است
اگر یک دم توانی بنده باشی
شکست قیمتت در خود فروشی است
مگو از خویش تا ارزنده باشی
ز گلگلشت بهشت افتاده ای دور
ز سوء خلق اگر آکنده باشی
ترا بس سرخ رویی رنگ خجلت
گر از کردار خود شرمنده باشی
اگر خود را نبینی مردمک وار
به چشم مردمان زیبنده باشی
نجوید تا کسی جویا نیابد
اگر جوینده ای یابنده باشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چو خورشید برین تابنده باشی
کم از مهر سلیمانی نباشد
اگر دل را ز دنیا کنده باشی
به کیش ما به از صد ساله شاهی است
اگر یک دم توانی بنده باشی
شکست قیمتت در خود فروشی است
مگو از خویش تا ارزنده باشی
ز گلگلشت بهشت افتاده ای دور
ز سوء خلق اگر آکنده باشی
ترا بس سرخ رویی رنگ خجلت
گر از کردار خود شرمنده باشی
اگر خود را نبینی مردمک وار
به چشم مردمان زیبنده باشی
نجوید تا کسی جویا نیابد
اگر جوینده ای یابنده باشی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.