۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸ - غزل

رنگین شده سرتاسر عالم ز بهار است
تا خار گل امروز به رنگ گل خار است

آمیخته آن زلف سیه با خط مشکین
چون معنی پیچیده که در خط غبار است

بر پیکر من اختر هر داغ تو سیار
در کاغذ آتش زده مانند شرار است

هر موج هوا در نظر از جوش رطوبت
آبستن باران چو رگ ابر بهار است

شمشیر کج ابروی او کار فرنگ است
تیر مژه را مملکت حسن دیار است

خون می چکد از هر مژه زانرو که دلم را
سرپنجهٔ مژگان کسی گرم فشار است

کی در نظر همتش آید دل جویا
شهباز نگاه تو که سیمرغ شکار است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - غزل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - قصیده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.