هوش مصنوعی: این متن داستان فردی را روایت می‌کند که به دلیل عشق و وابستگی به دیگری، دچار رنج و تحقیر می‌شود. او از هوشمندی و فرزانگی به دیوانگی متهم می‌شود و از دوستانش نیز خیانت می‌بیند. در نهایت، او درگیر عشقی نابودگر می‌شود که باعث رنج و نابودی او می‌گردد. متن به موضوعاتی مانند عشق، خیانت، رنج و تقدیر می‌پردازد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق نابودگر، خیانت و رنج است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا باعث سردرگمی شود.

حکایت صاحب نظر پارسا

یکی را چو من دل به دست کسی
گرو بود و می‌برد خواری بسی

پس از هوشمندی و فرزانگی
به دف بر زدندش به دیوانگی

ز دشمن جفا بردی از بهر دوست
که تریاک اکبر بود زهر دوست

قفا خوردی از دست یاران خویش
چو مسمار پیشانی آورده پیش

خیالش چنان بر سر آشوب کرد
که بام دماغش لگد کوب کرد

نبودش ز تشنیع یاران خبر
که غرقه ندارد ز باران خبر

کرا پای خاطر برآمد به سنگ
نیندیشد از شیشهٔ نام و ننگ

شبی دیو خود را پری چهره ساخت
در آغوش این مرد و بر وی بتاخت

سحرگه مجال نمازش نبود
ز یاران کس آگه ز رازش نبود

به آبی فرو رفت نزدیک بام
بر او بسته سرما دری از رخام

نصیحتگری لومش آغاز کرد
که خود را بکشتی در این آب سرد

ز برنای منصف برآمد خروش
که ای یار چند از ملامت؟ خموش

مرا پنج روز این پسر دل فریفت
ز مهرش چنانم که نتوان شکیفت

نپرسید باری به خلق خوشم
ببین تا چه بارش به جان می‌کشم

پس آن را که شخصم ز خاک آفرید
به قدرت در او جان پاک آفرید

عجب داری ار بار حکمش برم
که دایم به احسان و فضلش درم؟
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت
گوهر بعدی:گفتار اندر سماع اهل دل و تقریر حق و باطل آن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.