هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد شاعر به معشوق است. شاعر از جان‌فشانی، سوختن در غم معشوق، و بی‌اختیاری دل در عشق سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که از او دوری نکند. همچنین، در بخشی از شعر به مفاهیمی مانند عفو و بخشش الهی اشاره شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال به‌طور کامل قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خون شهیدان' و 'غم تو' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

شمارهٔ ۱۴

بزلف اگر ببری جان بی قرار از ما
فدای یک سر موی تو صد هزار از ما

بجان دوست که جان با تو در میان داریم
چو در کنار نیایی مکن کنار از ما

اگر نه حسن تو بی اختیار دل بردی
عنان دل که ربودی به اختیار از ما

بروز مستی وصل تو ما چه دانستیم
که روزگار کشد کین بروزکار از ما

اگر چه سوخته ایم از غم تو دلشادیم
که نیست بر دل کس ذره یی غبار از ما

مپرس خون شهیدان و عفو کن یارب
مباد آنکه شود دوست شرمسار از ما

مکن حکایت تلخی چو کوهکن اهلی
که مانند قصه شیرین بیادگار از ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.