هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که به عشق و ستایش معشوق خود میپردازد. او از تأثیر عمیق نام و یاد معشوق بر خود سخن میگوید و حتی جان و هستی خود را فدای این عشق میکند. همچنین، شاعر به قدرت عشق در دگرگونی افراد و رسوایی عالمان اشاره میکند و در پایان، از اهل سخن میخواهد که داستانسرایی را پایان دهند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۵
گر نامه بی نام خوشت بوسد زبان خامه را
آن رو سیاهی بس بود تا روز محشر نامه را
دل داده نام توام ار هر که نامت بشنوم
بر مژده نام خوشت هم جان دهم هم جامه را
من کشته خط توام کم ران بخون من قلم
سرخی بخون من مده منقار زاغ خامه را
از یک نظر در کوی تو صد شیخ صنعان بت پرست
رسوای عالم میکند عشق تو صد علامه را
از حلقه مستان تو خیل ملک بی بهره اند
کز صحبت خاصان حق فیضی نباشد عامه را
اهلی سخن کوتاه کن افسانه گویی تا بکی
هنگام خواب القصه شد بر هم زن این هنگامه را
آن رو سیاهی بس بود تا روز محشر نامه را
دل داده نام توام ار هر که نامت بشنوم
بر مژده نام خوشت هم جان دهم هم جامه را
من کشته خط توام کم ران بخون من قلم
سرخی بخون من مده منقار زاغ خامه را
از یک نظر در کوی تو صد شیخ صنعان بت پرست
رسوای عالم میکند عشق تو صد علامه را
از حلقه مستان تو خیل ملک بی بهره اند
کز صحبت خاصان حق فیضی نباشد عامه را
اهلی سخن کوتاه کن افسانه گویی تا بکی
هنگام خواب القصه شد بر هم زن این هنگامه را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.