هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و بی‌قراری خود سخن می‌گوید. او از رنج‌های عشق و جدایی می‌نالد و تنها چاره‌ی خود را در وصل به معشوق می‌داند. تهمت‌های ناروا و بی‌وفایی معشوق، او را آزار می‌دهد و از سنگدلی معشوق شکایت دارد. شاعر خود را پرورده‌ی ناز و کرشمه‌ی معشوق می‌داند و از او می‌خواهد که به حالش رحم کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده‌ی انسانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۲

ای داده زآستان خود آورارگی مرا
در خاک ره نشانده بیکبارگی مرا

ازبسکه خون خورم زغمت بیخود اوفتم
مردم نهند تهمت میخوارگی مرا

دردا که هست چاره کارم هلاک و نیست
غیر از تو چاره ساز به بیچارگی مرا

باری چو دل شکسته ز سنگ جداییم
ای سنگدل گذار به نظارگی مرا

آن میر مجلسی که تو را شمع جمع کرد
پروانه داده است به آوارگی مرا

پرورده کرشمه لطفت چو اهلیم
حیف است اگر کشی بستمکارگی مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.