هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و جراحت‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معشوقی یاد می‌کند که با وجود زیبایی و ملاحت، باعث رنج عاشقان می‌شود. شاعر به بلبل مست اشاره می‌کند که از گفتن بازمانده، زیرا جای فصاحت نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۳۱

ز عاشقان همه قصد جراحت است او را
ازین جراحت ما تاچه حاجت است او را

بخنده نمیکن خون کند دل ریشم
شکر لبی که کمال ملاحت است او را

بصبح طلعت او دل کجا رسد بصفا
اگرچه کل همه حسن و صباحت است اورا

بگرد عاشق بیهوده گرد او نرسد
خضر که اینهمه سیرو سیاحت است او را

شکر لبا، سوی عاشق چو بگذری خندان
نمک مریز که دل پر جراحت است او را

قباحت است که خندد بر تو غنچه ولی
دهن دیده چه فکر از قباحت است او را

اگرچه بلبل مست است اهلی از وصفت
خموش شد که نه جای فصاحت است او را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.