۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲

یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما
باشد که بشکفد گل دولت بروی ما

ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت
رنگی برآورد چمن آرزوی ما

سر رشته گم مکن که ز عهد ازل تورا
پیوند دوستی است بهر تار موی ما

صد ره اگر ز سجده بپایش نهیم سر
کی سر بما نهد صنم تند خوی ما

شد جام جم سفال سبوی شکسته ام
بی خاصیت نبود شکست سبوی ما

تا خون ما نریخت حریف و چو می نخورد
چون شیشه دست برنگرفت از گلوی ما

بوی محبت از دل اهلی دمد چو مشک
ای گل نگاهدار دل ما ببوی ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.