هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، رنج‌های عاشقانه، و آزادی روحی سخن می‌گوید. شاعر خود و مجنون را دو اسیر غم می‌داند که شادی‌شان در همین درد نهفته است. او به ستایش ساقی و نور امید در تاریکی‌های زندگی می‌پردازد و خود را همچون سروی آزاده در باغ جهان معرفی می‌کند. شاعر با وجود فقر و خانه‌خرابی، دلشاد است زیرا غم‌هایش نشانه‌ای از آبادی درونی اوست. همچنین، او به نادانی خود به عنوان مرحله‌ای از استادی اشاره می‌کند و شادی خود را چنان بزرگ می‌داند که حتی چرخ فلک به آن حسادت می‌ورزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۹

من و مجنون دو اسیریم که غم شادی ماست
هر که این شیوه ندانست نه از وادی ماست

پاس شمع رخ ساقی به دعا می داریم
کین چراغی است که در ظلمت غم هادی ماست

آن سبکبار نهالیم که در باغ جهان
سرو آزاد چمن بنده آزادی ماست

گر ندانیم ره و رسم جهان طعنه مزن
زانکه نادانی ما غایت استادی ماست

بخت اگر یار شود یار هم از ما باشد
زانکه بیزاری معشوق ز بیزادی ماست

گرچه ما خانه خرابیم ولی دلشادیم
که غم خانه کنی در پی آبادی ماست

گرچه رندیم و تهی دست چو اهلی شادیم
چرخ را با همه حشمت حسد از شادی ماست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.