هوش مصنوعی: متن داستان یک بنده را روایت می‌کند که از خشم پادشاه فرار می‌کند. پادشاه دستور می‌دهد او را پیدا کنند، اما کسی موفق نمی‌شود. وقتی پادشاه از خشم خود بازمی‌گردد، دستور می‌دهد بنده را بکشند. جلاد آماده اجرای دستور می‌شود، اما بنده با دعا و تواضع، پادشاه را نرم می‌کند و او را از خشم بازمی‌دارد. پادشاه پس از شنیدن سخنان بنده، از تصمیم خود منصرف می‌شود و به جای مجازات، به او احترام می‌گذارد. در پایان، متن تأکید می‌کند که گفتار نرم و تواضع می‌تواند حتی خشم شدید را آرام کند.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و حکمت‌آمیز است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه کافی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند خشم، تواضع و بخشش ممکن است برای کودکان زیر 12 سال پیچیده باشد.

حکایت

به خشم از ملک بنده‌ای سربتافت
بفرمود جستن کسش در نیافت

چو بازآمد از راه خشم و ستیز
به شمشیر زن گفت خونش بریز

به خون تشنه جلاد نامهربان
برون کرد دشنه چو تشنه زبان

شنیدم که گفت از دل تنگ ریش
خدایا بحل کردمش خون خویش

که پیوسته در نعمت و ناز و نام
در اقبال او بوده‌ام دوستکام

مبادا که فردا به خون منش
بگیرند و خرم شود دشمنش

ملک را چو گفت وی آمد به گوش
دگر دیگ خشمش نیاورد جوش

بسی بر سرش داد و بر دیده بوس
خداوند رایت شد و طبل و کوس

به رفق از چنان سهمگن جایگاه
رسانید دهرش بدان پایگاه

غرض زین حدیث آن که گفتار نرم
چو آب است بر آتش مرد گرم

تواضع کن ای دوست با خصم تند
که نرمی کند تیغ برنده کند

نبینی که در معرض تیغ و تیر
بپوشند خفتان صد تو حریر
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت در محرومی خویشتن بینان
گوهر بعدی:حکایت در معنی تواضع و نیازمندی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.