هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر نیاز و وابستگی شاعر به معشوق است. شاعر از خودپسندی بیزار است و راه اهل دل را تنها درد و نیازمندی می‌داند. او با اشاره به بلندی قامت معشوق، ناز و غرور را بی‌معنی می‌خواند. همچنین، درمان بیماری عشق را تنها در لبان شیرین معشوق می‌جوید و نماز زنده‌دلان را نیازمندی می‌داند. در پایان، خروش مرغ سحر و زخم مستمندی را عمیق‌ترین دردها توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'لبان قندی' و 'مستمندی' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشند.

شمارهٔ ۱۰۵

نیازمند ترا رسم خود پسندی نیست
طریق اهل دلان غیر دردمندی نیست

به خلق و لطف تو نازیم ای سهی بالا
که سرو قد تورا ناز سر بلندی نیست

مریض عشق تورا شربت طبیب چه سود
دوای خسته دلان جز لبان قندی نیست

مرا سجود نیاز از نماز شیخ به است
نماز زنده دلان جز نیازمندی نیست

خروش مرغ سحر زارتر بود اهلی
جراحتی بتر از زخم مستمندی نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.