هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر به توصیف معشوق و زیبایی‌های او پرداخته و از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید. معشوق به عنوان موجودی الهی و فراتر از طبیعت توصیف شده که حتی می‌تواند مرده را زنده کند. شاعر همچنین از بیداد و ستم معشوق شکایت کرده و خود را بنده و خاکسار او می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۷

گرچه در غارت جان است دو چشم سیهت
سر آن چشم سیه گردم و روی چو مهت

حاجت صور و دم عیسی مریم نبود
مرده را زنده کند بار دگر یک نگهت

تویی آن ماه که خورشید بود بنده تو
بلکه خواهد که شود سایه صفت خاک رهت

بکه نالیم ز بیداد تو؟ کز سایه حسن
حلق در گوش بود چون مه نو پادشهت

طعنه بر ما چه زنی ای ملک از عرش، بترس
تا نه از زهره جبینی فکند دل به چهت

اهلی از خاک در دوست مشو دور که تو
بنده پیری و جز دوست که دارد نگهت
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.