هوش مصنوعی: این متن داستان فردی ساده‌دل را روایت می‌کند که با وجود جفاهای دشمنان، از کینه‌توزی و تندی پرهیز می‌کند. او به جای پاسخ‌گویی به دشمنی، مهر و محبت را در دل خود جای می‌دهد. در ادامه، شخص دیگری از او سوال می‌کند که آیا از این رفتارها شرمنده نیست و چرا از دشمنانش انتقام نمی‌گیرد. فرد ساده‌دل پاسخ می‌دهد که دل او تنها جایگاه مهر است و کینه‌ای در آن نیست. در پایان، اشاره می‌شود که اگر فردی حقیقت وجودی خدا را درک کند، همه چیز را فانی می‌بیند و به جنگ و دشمنی نمی‌پردازد.
رده سنی: 12+ این متن حاوی مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی کافی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر و ادبیات قدیمی ممکن است برای کودکان زیر 12 سال چالش‌برانگیز باشد.

حکایت در معنی احتمال از دشمن از بهر دوست

یکی را چو سعدی دلی ساده بود
که با ساده رویی در افتاده بود

جفا بردی از دشمن سختگوی
ز چوگان سختی بخستی چو گوی

ز کس چین بر ابرو نینداختی
ز یاری به تندی نپرداختی

یکی گفتش آخر تو را ننگ نیست؟
خبر زین همه سیلی و سنگ نیست؟

تن خویشتن سغبه دونان کنند
ز دشمن تحمل زبونان کنند

نشاید ز دشمن خطا درگذاشت
که گویند یارا و مردی نداشت

بدو گفت شیدای شوریده سر
جوابی که شاید نبشتن به زر

دلم خانهٔ مهر یارست و بس
ازان می‌نگنجد در آن کین کس

چه خوش گفت بهلول فرخنده خوی
چو بگذشت بر عارفی جنگجوی

گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی

گر از هستی حق خبر داشتی
همه خلق را نیست پنداشتی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت زاهد تبریزی
گوهر بعدی:حکایت لقمان حکیم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.