۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۷

تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده است
بوی بهشت در همه عالم دمیده است

صبح است و جامه چاک زدی درمی صبوح
صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است

حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند
بوی محبت از گل آدم دمیده است

در حیرتم ز مهر خطت از دل رقیب
کز سنگ خاره سبزه خرم دمیده است

اهلی درین چمن مشو از خار غم ملول
زان رو که خارو گل همه با هم دمید است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.