هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند امید، درد و رنج، عشق، صبر و رضایت به قضا و قدر می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که امید مردم به خوشبختی و دولتشان است، اما امید او به غم و درد و حسرت است. همچنین، عاشق اسیر رنج عشق است اما از این اسارت راضی است. متن تأکید دارد که رضایت به قسمت الهی و صبر در برابر مشکلات ارزشمند است و بهشت واقعی در خلوت و دل زنده‌دلان یافت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج و حسرت ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۵۸

امید خلق باقبال و دولت خویش است
امید ما بغم و درد و حسرت خویش است

اسیر محنت عشق از هوای راحت وصل
اسیر نیست گرفتار محنت خویش است

چه غم ز داغ محبت چو شمع عاشق را
گرش ثبات قدم در مشقت خویش است

دلی غمین نگذارد به بیش و کم ساقی
غم او خورد که نه راضی بقسمت خویش است

بزیر پای خسان سرمنه چو سبزه که سرو
بلند قدریش از قدر و همت خویش است

هزار سال اگرت مهر مینماید چرخ
مباش غره که در بند فرصت خویش است

سر بهشت ندارد کز کنج غم اهلی
بهشت زنده دلان کنج خلوت خویش است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.