۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۷

بود از ازلم درد تو وین درد همان است
عشقت ز ازل هرکه رقم کرد همان است

هرچند بهار آمد و ایام خزان رفت
عشاق ترا رنگ رخ زرد همان است

آمد شب و آسوده خوابند جهانی
فریاد و فغان سگ شبگرد همان است

من زنده و تو سوخته یی مدعیان را
بر آینه خاطر من گرد همان است

اهلی بود از روز ازل مرد غم عشق
گر روز نه آنست ولی مرد همان است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.