هوش مصنوعی:
یک روستایی الاغ خود را از دست داد و برای محافظت از مزرعهاش، سر الاغ را بر روی یک درخت تاک آویزان کرد. یک پیرمرد دانا که از آنجا میگذشت، به او خندید و گفت که این کار بیفایده است، زیرا الاغ حتی نمیتوانست از خودش در برابر آسیب محافظت کند، چه برسد به مزرعه. این متن به ناتوانی و بیفایده بودن برخی اقدامات بیمنطق اشاره میکند.
رده سنی:
12+
این متن دارای مفاهیم تمثیلی و طنزآمیز است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال قابل درک نباشد. همچنین، نیاز به درک نسبی از مفاهیم فلسفی و اجتماعی دارد که برای سنین بالاتر مناسبتر است.
حکایت
یکی روستایی سقط شد خرش
علم کرد بر تاک بستان سرش
جهاندیده پیری بر او برگذشت
چنین گفت خندان به ناطور دشت
مپندار جان پدر کاین حمار
کند دفع چشم بد از کشتزار
که این دفع چوب از در کون خویش
نمیکرد تا ناتوان مرد و ریش
چه داند طبیب از کسی رنج برد
که بیچاره خواهد خود از رنج مرد؟
علم کرد بر تاک بستان سرش
جهاندیده پیری بر او برگذشت
چنین گفت خندان به ناطور دشت
مپندار جان پدر کاین حمار
کند دفع چشم بد از کشتزار
که این دفع چوب از در کون خویش
نمیکرد تا ناتوان مرد و ریش
چه داند طبیب از کسی رنج برد
که بیچاره خواهد خود از رنج مرد؟
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت طبیب و کرد
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۰/۴/۱۳ ۰۹:۵۴
فکر کنم با جمله زیر هم معنی باشه
" کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی "