هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است که او را فراتر از همه جهان میداند. شاعر از رنجهای عشق و فراق میگوید و معشوق را به عنوان یگانه پناهگاه خود میستاید. او معتقد است که همه زیباییها و دلبریها در مقابل معشوق او ناچیز هستند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۳۹۵
پری رخان که سرم خاک راه ایشانست
مرا دم از دو جهان یک نگاه ایشانست
شب فراق تو آن ظلم کرد بر عشاق
که تا بروز ابد روسیاه ایشانست
اگر ملول ز من آن دو چشم خونریزند
گناه من نبود این گناه ایشانست
مرا بدعوی خون، از بتان که باز خرد؟
که گر فرشته بود هم گواه ایشانست
بتان شهر اگر ملک دلبری دارند
بحسن، دلبر من پادشاه ایشانست
شب از فغان دل همسایگان کباب کنم
بلای من همه از دود آه ایشانست
پناه من نبود غیر نیکویان اهلی
نه من که هرکه بود در پناه ایشانست
مرا دم از دو جهان یک نگاه ایشانست
شب فراق تو آن ظلم کرد بر عشاق
که تا بروز ابد روسیاه ایشانست
اگر ملول ز من آن دو چشم خونریزند
گناه من نبود این گناه ایشانست
مرا بدعوی خون، از بتان که باز خرد؟
که گر فرشته بود هم گواه ایشانست
بتان شهر اگر ملک دلبری دارند
بحسن، دلبر من پادشاه ایشانست
شب از فغان دل همسایگان کباب کنم
بلای من همه از دود آه ایشانست
پناه من نبود غیر نیکویان اهلی
نه من که هرکه بود در پناه ایشانست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.