هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از یار خود یاد می‌کند که گنج مهرش در جان اوست، از طوفان گریه‌هایش در کوی معشوق می‌گوید، و از دردها و رنج‌هایی که در راه عشق متحمل شده است. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند زمان، تقدیر، و ناعدالتی‌های زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و اندوه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۹۴

یار اگر زان رقیبان و گرزان من است
گنج مهر او که مقصودست در جان من است

آب حیوان کز لطافت مرده را جان میدهد
گر خرامد بر زمین سرو خرامان من است

در جهان یک روز اگر طوفان نوح افتاده است
دمبدم در کوی او از گریه طوفان من است

زین چمن هرجا گل عیشی است در دست کسی است
هرکجا خاری بود دستش بدامان من است

ساقی دوران شراب نوش دادی پیش ازین
نوبت زهر غم است اکنون که دوران من است

در نهاد چرخ کین من زرشک عشق اوست
مهر ظاهر دارد اما خصم پنهان من است

من نه خود پیرانه سر اهلی گریبان میدرم
دست بیداد جوانی در گریبان من است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.