هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. شاعر از دوری معشوق، درد جدایی و بیقراری خود مینالد و تصاویری مانند شمع سوخته، کبوتر مست و آهوی رمنده را برای بیان احساساتش به کار میبرد. او از بیاعتنایی معشوق و غرق شدن در غم عشق شکایت دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند رنج عشق و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۴۱۹
خوبان که همچو شمع ز نور آفریده اند
سر تا قدم چراغ دل و نور دیده اند
آن طرفه آهویان که به مجنون وشان خوشند
این طرفه است کز من مجنون رمیده اند
در صید دل کبوتر مستند مهوشان
کز برج دلفریبی و شوخی پریده اند
چون من بخون خود نشوم غرقه از بتان
کز من بتیغ کم محلی دل بریده اند
آسوده نیستم دمی از سوختن چو شمع
گویی برای سوختنم آفریده اند
هرگز کجا بشریت کوثر شوند خوش
تلخی کشان که زهر جدایی چشیده اند
اهلی چو مرغ بسمل از آن میطپد بخاک
مردان چه جای خاک که در خون طپیده اند
سر تا قدم چراغ دل و نور دیده اند
آن طرفه آهویان که به مجنون وشان خوشند
این طرفه است کز من مجنون رمیده اند
در صید دل کبوتر مستند مهوشان
کز برج دلفریبی و شوخی پریده اند
چون من بخون خود نشوم غرقه از بتان
کز من بتیغ کم محلی دل بریده اند
آسوده نیستم دمی از سوختن چو شمع
گویی برای سوختنم آفریده اند
هرگز کجا بشریت کوثر شوند خوش
تلخی کشان که زهر جدایی چشیده اند
اهلی چو مرغ بسمل از آن میطپد بخاک
مردان چه جای خاک که در خون طپیده اند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.