۱۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۸

آب حیات کس بجز از جرعه کش نخورد
هرکس که توبه ز می آب خوش نخورد

هیچ از نعیم بزم بهشتش نصیب نیست
هرکس که باده با صنمی حوروش نخورد

در خون کشیدیم چکنم کز جفای بخت
دستم بدامن تو درین گیرو کش نخورد

زلفت گذشت بر رخ و روی تو چین گرفت
هرگز سپاه روم شکست از حبش نخورد

اهلی هزار شکر که چون شیخ خانقه
می در لباس زهد بدستار و فش نخورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.