هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان درد و غم ناشی از عشق و هجران می‌پردازد. شاعر از دردهای عاطفی، دشمنی دنیا به دلیل عشق، و ناتوانی در درمان زخم‌های روحی سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند رنج‌های عشق، ناامیدی، و تفاوت بین انسان و حیوان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد هجران و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۵۲

گر قسمن ما شد ز ازل غم چه توان کرد؟
وین دردی غم گر نرسد هم چه توان کرد؟

گفتی که بپرداز دل از دردم و خوش باش
چون درد تو از دل نشود کم چه توان کرد؟

از دوستیت دشمن من شد همه عالم
ایدوست بگو با همه عالم چه توان کرد؟

زخمی که زدی بر جگر ریش من از هجر
چون چاره هلاک است به مرهم چه توان کرد؟

زاهد ز کف دوست ننوشید می خلد
حیوان صفتی گر نشد آدم چه توان کرد؟

گیرم که پریشانی ایام شود جمع
با فتنه آن کاکل پرخم چه توان کرد؟

وصف لب خاموش تو اهلی چه بگوید
جایی که مسیحا نزند دم چه توان کرد؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.