۲۰۱ بار خوانده شده
خوبان دل گرم و نفس سرد چه دانند؟
باروی چو گل قدر رخ زرد چه دانند؟
آسوده دلانی که بخوابند همه شب
سرگشتگی عاشق شبگرد چه دانند؟
گویند حریفان که چرا دل بتو دادم
من دانم و دل مردم بیدرد چه دانند؟
خلقی همه را چشم حسد بر گل وصل است
خاری که بود بر جگر مرد چه دانند؟
اهلی، سخن صومعه بگذار که زهاد
راه و روش میکده پرورد چه دانند؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
باروی چو گل قدر رخ زرد چه دانند؟
آسوده دلانی که بخوابند همه شب
سرگشتگی عاشق شبگرد چه دانند؟
گویند حریفان که چرا دل بتو دادم
من دانم و دل مردم بیدرد چه دانند؟
خلقی همه را چشم حسد بر گل وصل است
خاری که بود بر جگر مرد چه دانند؟
اهلی، سخن صومعه بگذار که زهاد
راه و روش میکده پرورد چه دانند؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.