هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به مفاهیمی مانند عیش و مستی، غم و تنگدستی، عقل و جهل، و رابطهی انسان با خدا و بتپرستی میپردازد. شاعر از ناپایداری دنیا و اهمیت بلندهمتی سخن میگوید و اشاره میکند که فریادهای انسان از نیستی سرچشمه میگیرد. در نهایت، به موضوع خداپرستی و بتپرستی نیز پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و بتپرستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تحلیل دارند.
شمارهٔ ۴۹۱
فراخ دستی گل داد عیش و مستی داد
شکست کار دل غنچه تنگدستی داد
بهم عنانی عقل از غم جهان که رهد؟
خوش آنکه در غم عالم عنان بمستی داد
مکش ز دار فنا سر ز پستی همت
که سر بلند نشد هرکه تن به پستی داد
فغان من چه عجب زان دهان که پیدا نیست
ز نیستی است فغان کس نزد ز هستی داد
خدا پرستی اهلی کنون چه سود دهد
که همچو بر همنان داد بت پرستی داد
شکست کار دل غنچه تنگدستی داد
بهم عنانی عقل از غم جهان که رهد؟
خوش آنکه در غم عالم عنان بمستی داد
مکش ز دار فنا سر ز پستی همت
که سر بلند نشد هرکه تن به پستی داد
فغان من چه عجب زان دهان که پیدا نیست
ز نیستی است فغان کس نزد ز هستی داد
خدا پرستی اهلی کنون چه سود دهد
که همچو بر همنان داد بت پرستی داد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.